بهاي تمام شدۀ كالاي توليدشده راهم مي توان ازپيش (باارقام تخميني)تعيين نمود وهم مي توان پس ازتكميل جريان توليدكالا،آن رامحاسبه كرد.يك سيستم انباشت اطلاعات بهاي تمام شده(چه سيستم هزينه يابي سفارشات وچه سيستم هزينه يابي مرحله اي)به همين ترتيب مي تواندبه جاي آنكه درانتظاراطلاعات مربوط به بهاي تمام شدۀ واقعي (يا هزينۀ عناصربهاي تمام شدۀ واقعي)بماند وسپس اين هزينه هاي واقعي راميان واحدهاي توليدشده تسهيم كند/ازارقام ازپيش تعيين شده براي واحدهاي درحال توليداستفاده كند.
درجريان ثبت ارقام واقعي(بهاي تمام شدۀ واقعي)/عناصربهاي تمام شده به محض وقوع آنها درحساب كاردرجريان ثبت وانباشته مي شوند. تنهايكي ازآنهايعني هزينه هاي عمومي كارخانه ياسرباراست كه آنراغالباٌ براساس نرخ تعيين شده اي به اين حساب منتقل مي كنند.استفاده ازنرخ معين براي تخصيص سربار به كاردرجريان/درواقع نوعي هزينه يابي استاندارداست.
استفاده ازنرخهاي استاندارد براي تعيين بهاي تمام شده ياهزينه يابي/داراي مفاهيم وتكنيكهاي خاصي است.طبعاٌ جزدرموارداندكي/ ميان هزينه هاي واقعي واستاندارد تفاوت يامغايرت وجوددارد.
بهاي تمام شدۀ استاندارد/بهاي تمام شدۀ برنامه ريزي شده براي يك محصول است ومعمولاٌ پيش ازآنكه محصول توليدشود/تعيين مي شود.ايجاداستانداردها درواقع مبتني براهدافي است كه مديريت درصدد دستيابي به آنهاست و مي تواند مبنايي براي ارزيابي ارقام واقعي مربوط به توليدباشد.
اقلام بهاي تمام شدۀ استاندارد آنهايي هستندكه انتظاردستيابي به آنها در جريان توليدمحصول وجوددارد.ودرايجادآنها شرايط عادي وطبيعي توليد مدنظرقرارمي گيرد.ازطرف ديگرهزينه يابي استاندارد/بهاي تمام شدۀ يك واحدمحصول رانيزتعيين مي كندواساساٌ همان هدفهايي رادنبال مي كند كه ازطريق بودجه بندي پي گيري مي شود.اما تفاوت آن بابودجه بندي دراين است كه دربودجه باارقام كلي بهاي توليدسر وكارداريم ونه با هزينه هاي توليديك واحدكالا(بهاي تمام شدۀ يك واحد).درهرحال ارقام استاندارد/ هيچگاه درسيستم حسابداري جايگزين ارقام واقعي نمي شود.درواقع ارقام واقعي واستاندارد درسيستم هزينه يابي مكمل يكديگرند.
اطلاعات بهاي تمام شده براي مقاصد گوناگوني مورداستفاده واقع مي شود.البته اطلاعات بهاي تمام شدۀ خاصي كه براي تامين يك هدف به كاربرده مي شود ممكن است براي هدف ديگرمناسب نباشد،بنابراين درجمع آوري اطلاعات بهاي تمام شده،هدف ازكسب اين اطلاعات به وضوح معين مي شود وپيش ازآنكه اقدامي درجهت انباشت اين اطلاعات وداده ها صورت گيرد اهداف مربوطه تعريف مي شوند.ارقام استانداردرامي توان براي تامين اهداف زير به كاربرد:
1-كنترل بهاي تمام شده
2-تعيين بهاي تمام شدۀ موجوديها
3-برنامه ريزيهاي بودجه اي
4-قيمت گذاري محصول
5-نگهداري اطلاعات(دفترداري)
1-كنترل بهاي تمام شده:هدف ازكنترل بهاي تمام شده،كمك به مديريت درامرتوليدكالا ياخدمات قابل استفاده به كمترين قيمت ممكن ومنطبق براستانداردهاي كيفي ازپيش تعيين شده است.استانداردها مديريت راقادرمي سازند تادرفواصل زماني معين به مقايسه ميان بهاي تمام شدۀ واقعي واستاندارد پرداخته وعملكرد وكارايي ياعدم كارايي در فرآيندتوليد را اندازه گيري كند.
2-تعيين بهاي تمام شدۀ موجوديها:كلاٌ دو ديگاه ميان حسابداران درارتباط باتعيين بهاي تمام شدۀ موجوديها،وجوددارد.گروهي براين عقيده اند كه موجوديها،بايدبرحسب بهاي تمام شدۀ استاندارد بيان شوندوهزينه هاي ناشي ازعدم كارايي ياظرفيتهاي استفاده نشدۀ توليد رابايدبه عنوان هزينه هاي دورۀ مالي منظوركرد. گروه ديگربراين باورندكه همۀ اقلام بهاي تمام شده كه درجريان توليديك واحدكالا واقع مي شود بايددربهاي تمام شدۀ موجوديها (موجودي كالاي ساخته شده)،منظورشود.براساس اصل بهاي تمام شده درصورتهاي مالي، موجوديهاي جنسي به بهاي نزديك به ارقام بهاي بيان مي شوند.بنابراين درصورت استفاده از ارقام استاندارد اين ارقام به كمك برخي تعديلات به ارقام واقعي بهاي تمام شده نزديك مي شوند.
3-برنامه ريزيهاي بودجه اي:استانداردهاي بهاي تمام شده وبودجه ازاين نظرباهم شباهت دارندكه هردو بيانگرارقام برنامه ريزي شده براي يك دورۀ خاص هستند.ارقام بهاي تمام شدۀ استاندارددرتنظيم بودجه بسيارمورداستفاده واقع مي شوند زيرا درواقع همين ارقامندكه سنگ بناي اهداف ما دربهاي تمام شده(يابودجه) تشكيل مي دهند.بودجه ها همان ارقام استاندارد بهاي تمام شده اند كه درحجم ياسطح موردانتظارفعاليت ضرب شده اند.
4-قيمت گذاري محصول:قيمت فروش يك واحدازمحصول وبهاي تمام شدۀ آن واحد معمولاٌ درارتباط بسيارنزديك بايكديگرند.دراكثرموارد، ايجادتغييري درقيمت فروش محصول منتج به تغييردر تعدادواحدهاي فروخته شده،وبرهمان اساس درتعدادواحدهاي توليدشده،مي شود.به مجرد آنكه تعدادواحدهاي توليدشده تغييرمي يابد،بهاي ثابت سرباربرتعدادمتفاوتي ازكالاهاي توليدشده ،تقسيم مي شود ورقم آن براي يك واحدكالاي توليدي،تغييرمي كند.مثلاٌ كاهش قيمت فروش كالا معمولاٌ منتج به افزايش فروش آن كالا مي شودوهنگامي كه تعدادبيشتري كالارا بخواهيم بفروشيمبايدتعدادبيشتري نيزتوليدشودو افزايش توليد سبب كاهش بهاي تمام شدۀ يك واحدكالا مي شود زيرااقلام ثابت بهاي تمام شدۀ توليد(مثلاٌ استهلاك ساختمان كارخانه ونظايرآن) برتعدادبيشتري ازكالاها،تقسيم مي شود.
مديريت همواره به دنبال آن است كه بهترين تركيب رااز قيمت وحجم توليد(وفروش)براي يك محصول طي يك دورۀ زماني خاص،به دست آوردو بدين وسيله منافع خودرا حداكثرسازد.ارقام بهاي تمام شدۀ استاندارد،مديريت رادراين قبيل تصميم گيريها ياري مي كندو اين كاربا فراهم آوردن استانداردهايي ازبهاي تمام شده براي سطوح مختلف فعاليت انجام مي شود.
5-نگهداري اطلاعات ودفترداري:درصورت استفاده ازهزينه يابي استاندارد به همراه بهاي تمام شدۀ واقعي ،نگهداري جزئيات اطلاعاتي رامي توان كاهش داد.مثلاٌ وقتي موادرابراساس بهاي تمام شدۀ استانداردنگهداري كنيم،حسابهاي موادتنهانيازمند نگهداري مقاديرهستند.
استانداردها به عنوان انتظارازنتايج واقعي:بهاي تمام شدۀ استاندارد را باعناوين ديگري نظيربهاي تمام شدۀ برنامه ريزي شده وبهاي تمام شدۀ پيش بيني شده نيز نام مي برند.
ايجاداستانداردها:يك جزء جدايي ناپذيردرهرسيستم هزينه يابي استاندارد،تعيين استانداردهايي براي مواد،دستمزدمستقيم وهزينه هاي عمومي ياسرباراست.
ايجااستاندارد براي موادمستقيم ودستمزدمستقيم به شرح زير است:
الف-استانداردهاي موادمستقيم:استانداردهاي مربوط به موادمستقيم رامي توان به دو گروه اصلي زيرتقسيم كرد:
1-استانداردهاي مقدار(مصرف)مواد
2-استانداردهاي قيمت
1-استانداردهاي مقدار(مصرف)مواد:اين استانداردها بيان كنندۀ مقدارموادلازم براي توليديك واحدازكالا تحت شرايط عادي ومعمولي توليداست.درصورتي كه درتوليد كالايي بيش ازيك مادۀ اوليه به كاربرده شود،استانداردهاي جداگانه اي براي هريك ازانواع موادمستقيم،محاسبه مي شود.مقدارموادلازم براي توليديك واحد كالارا مي توان ازطريق مطالعات فني-مهندسي،تحليل تجربيات گذشته وآزمايشاتي تحت شرايط كنترل شده به دست آورد.
2-استانداردهاي قيمت:قيمتهايي كه موادمستقيم به آن قيمتها بايدخريده شوند،اصطلاحاٌ استانداردهاي قيمت ناميده مي شوند.واحدحسابداري صنعتي وياواحدخريدوسفارشات معمولاٌ مسئول تعيين استانداردهاي قيمت مواداست زيرااطلاعات كافي از وضع بازاروآخرين قيمت ها دارد.درصورتيكه بيش ازيك نوع مادۀ مستقيم درتوليدبه كاربرده شود بايداستانداردهاي قيمت جداگانه براي هريك از آنهامحاسبه شود.
ب-استانداردهاي دستمزدمستقيم:استانداردهاي مربوط به دستمزد مستقيم رانيزمي توان به دو گروه تقسيم كرد:
1-استانداردهاي كارايي(مقداركار)
2-استانداردهاي نرخ دستمزد
1-استانداردهاي كارآيي:استانداردهاي ازپيش تعيين شدۀ كارايي درموردبهاي تمام شدۀ دستمزدمستقيمي كه تحت شرايط عادي كاري بايددر جريان توليدقرارگيرد،استانداردكارآيي ناميده مي شود.مطالعات كارسنجي وزمان سنجي درتعيين استانداردهاي كارآيي دستمزدبسيارمفيد واقع مي شود.دراين مطالعات تجزيه وتحليل هايي درمورد روشهاي انجام كاروشرايط مربوطه(نظيرفضاي كاري،حرارت،تجهيزات،ابزارآلات،نوروغيره)كه در آن،كارگران بايد وظايف محوله را به انجام برسانند،صورت مي گيرد.
2-استانداردهاي نرخ دستمزد مستقيم:نرخهاي ازپيش تعيين شدۀ دستمزد براي يك دوره،استانداردهاي نرخ دستمزد براي آن دوره است.مي توان خلاصه اي ازاستانداردهاي تعيين شده براي توليديك كالاي معين رادركارت ياجدول بهاي تمام شدۀ استاندارداستفادا كرد. برگرفته از كتاب حسابداري صنعتي1 دكترمحمدعرب مازاريزدي