نویسنده موضوع: حسابداري ماليات بر درآمد وطرح هاي باز نشستگي  (دفعات بازدید: 1629 بار)

آفلاین محبوبه زمانی

  • کاربر جدید
  • *
  • سپاسگزاری ها
  • -تشکر کرده:
  • -تشکر شده:
  • ارسال: 5
  • امتیاز های کاربر: 0
  • دانشگاه: آزاد
  • مقطع تحصیلی: کارشناسی
حسابداري ماليات بر درآمد وطرح هاي باز نشستگي
ماليات در واقع انتقال بخشي از در آمد هاي جامعهبه دولت ويا بخشي از سود فعاليت هاي اقتصادي است كه نصيب دولت مي گردد، زيرا، ابزار وامكانات دستيابي به اين درآمد ها وسود ها را دولت فراهم كرده است. در واقع با اجراي عادلانه ي قانون ماليات ها،دولت آحاد مردم را به يك نوع پس انداز اجباري سوق مي دهد.امروزه،در كلي ترين تعريف ، ماليات، يكنوع هزينه ي اجتماعي به شمار مي رود كه افراد جامعه بايد پرداخت آنرا تقبل نمايند.
ماليات بر درآمد
قوانين مالياتي در قالب مجموعه اي مدون تنظيم شده است، انا اخيرا تغييرات مهمي در خصوص حسابداري ماليات بر درآمد ايجاد شده است.آخرين بيانيه ي هيات استانداردهاي حسابداري مالي در خصوص حسابداري ماليات بردرآمد (بيانيه هاي استانداردهاي حسابداري مالي ،شماره 109)حاصل تقريبا ده سال كار روي اين موضوع است.
مباني حسابداري ماليات بردرآمد
پيش آغاز بحث راجع به رويه هاي مقرر در خصوص ماليات بردر آمد ،برخي از مفاهيم ونكات بنيادين نياز به توضيح دارند:
سود مالي قبل از ماليات:يك مفهوم حسابداري مالي است وبر اساس استانداردهاي پذيرفته شده ي حسابداري تهيه مي شود. به بيان ديگر، اين سود براي اهداف گزارشگري ماليويا براي اهدافدفتري استفاده مي شود.
سود مشمول ماليات (سود براي اهداف مالياتي): يك مفهوم حسابداري مالياتي بوده وبيانگر مبلغي است كه مبناي محاسبه ي ماليات بردرآمد پرداختني شركت قرار مي گيرد. درآمد مشمول ماليات با استفاده از قوانين مالياتي تعيين مي گردد.
اصول پذيرفته شده ي حسابداري وقوانين مالياتي در برخي موارد با يكديگر اختلافاتي دارند، واين اختلاف ها موجب مي گردند كه در آمد مالي از ماليات ودرآمد مشمول ماليات با يكديگر تفاوت  داشته باشند. نمونه هايي از اين تفاوت ها مي توان به شرح زير نام برد:
1.براي اهداف گزارشگري مالي، استهلاك مي تواند برمبناي روش خط مستقيم محاسبه شود، وليبراي مقاصد مالياتي استفاده از يك روش تسريعي(نزولي)مجاز ميباشد.
2.براي اهداف گزارشگري مالي، در آمد فروش بر مبناي تعهدي محاسبه مي شود، ولي براي اهداف مالياتي ممكن است بر مبناي اقساطي (متناسب با دريافت وجه حاصل از فروش )شناسايي شود.
3.براي اهداف گزارشگري مالي، هزينه هاي گارانتيدر دوره هايي كه متحمل مي شوند، محاسبه مي گردد(وبا درآمدفروش همان دوره تطابق داده مي شود)، اما اين قبيل هزينه ها زماني از لحاظ اهداف مالياتي قابل قبول مي باشند كه پرداخت گردند. بنابراين شناسايي هزينه ي گارانتيبراي اهداف مالياتي تا زمان پرداخت آن به تعويق مي افتد.

  اهداف حسابداري ماليات بردرآمد كه در اين اینجا مورد تأكيد قرار مي گيرند عبارت است از:
الف. شركت مي بايست ميزان تعهدات قطعي خود را بابت ماليات بردرآمد تعيين نماييد؛و
ب. بدهي يا دارايي مالياتي انتقالي خود بابت تبعات آتي ناشي از اختلاف مبالغ ماليات مندرج در صورت هاي مالي واظهار نامه هاي مالياتي را شناسايي كند.
تفاوت هاي مشخص
تفاوت عمده بين سود مشمول ماليت وسود گزارش شده براي سهامداران را مي توان به دو گروه عمده تقسيم نمود: تفاوت هاي دائمي وموقت . موضوع اصلي اين فصل ،بررسي رويه عمل شركت ها در موارد بروز تفاوتموقت مي باشد كه مستلزم تخصيص بين دوره اي ماليات مي باشد. در ادامه با اين مفاهيم آشنا مي شويد.
تفاوت هاي موقت
يك اختلاف بين مبناي مالياتي يك دارايي يا بدهي ، ومبلغ گزارش شده ي آن در صورت هاي مالي كه منجر به تغيير مقادير مشمول ماليات در سال هاي آتي مي گردد را تفاوت موقت مي نامند. تفاوت هاي موقت مي توانند دو حالت داشته باشند:
در حالت اول ، ممكن است درآمد محاسبه شدهبا استفاده از استانداردهاي حسابداري، بيشتر از درآمد محاسبه شده طبق قوانين مالياتي باشد. در اين حالت، مبلغ ماليات اضافه درآمد شناسايي شده به حسابي با عنوان بدهي مالياتي انتقالي به دورهي آتي منظور مي شود. به مبالغي كه با اين حساب به دوره هاي آتي منتقل مي شوند،اصطلاحا مقادير مشمول ماليات اطلاق مي گردد.نوع ديگري از تفاوت هاي موقت كه در آن، هزينه هاي شناسايي شده در يك دوره ي مالي با استفاده از استانداردهاي حسابداري بيش از هزينه هاي محاسبه شده طبق قوانين مالياتي باشد، اصطلاحا مقادير قابل كسر اطلاق مي شود. اين مقادير در حساب دارايي مالياتي انتقالي به دوره ي آتي ثبت مي شوند.
نمونه هايي از تفاوت هاي موقت را مي توان به ترتيب زير برشمرد:
الف.درآمدهايي كه در دوره يا دوره هاي مالي آينده پس از شناسايي در صورت هاي مالي ، مشمول ماليات خواهند بود. يك دارايي مانند حسابهاي دريافتني يا سرمايه گذاري ممكن است به واسطه ي درآمد يا سودي شناخته شود كه هنگام  بازيافت دارايي منجر به مقادير مشمول ماليات آتي خواهد شد. براي مثال:
1.درآمد فروش كه از نظر اهداف گزارشگري مالي برمبناي تعهدي در حساب ها ثبت مي شوند،ولي از ديدگاه مالياتي بر مبناي روش اقساطي(به تناسب دريافت وجه حاصل ازفروش) محاسبه مي شوند.
2.استانداردهاي حسابداري روش درصد پيشرفت پيمان رادر پيمان هاي بلند مدت براي شناسايي سود پيمان به كار مي برند،در حالي كه از نظر اهداف مالياتي ،روش كار تكميل شده مبناي عمل قرار مي گيرد.
3.سرمايه گذاري ها براي  اهداف گزارشگري مالي با روش ارزش ويژه به كار مي رود،ولي براي اهداف مالياتي ازروش بهاي تمام شده استفاده مي شود.
ب. هزينه ها وزيان هايي كه پس از شناسايي در صورت هاي مالي قابل كسر هستند.يك بدهي (يا كاهنده دارايي)ممكن است به خاطر هزينه ها وزيان هايي باشد كه ناشي از مقادير قابل كسر آتي در زمان تسويه بدهي باشند، براي مثال:
1.بدهي هاي ضمانت محصولات
2.بدهي هاي برآوردي مربوط به عمليات متوفق شده ويا محدود شده
3.تعهدات احتمالي مربوط به دعوي قضايي
4.جهت شناسايي هزينه هاي مطالبات غير قابل وصول ،براي اهداف گزارشگري مالي از روش ذخيره وبراي اهداف مالياتي از روش حذف مستقيم استفاده مي شود.
ج. درآمدها يا سودهايي كه قبل از شناسايي درآمد مالي،مشمول ماليات هستند.براي مثال، يك بدهي كه به خاطر پيش پرداخت كالا يا خدماتي كه قبلا انجام شده،شناسايي مي شود،براياهداف مالياتي ، شامل درآمد مشمول ماليات است.علاوه براين ،نيازهاي بيشتر براي فراهم نمودن كالاها وخدمات كه بدهي را تسويه مي نمايد،منجربه شناسايي مقادير قابل كسر در سال هاي آتي خواهد شد.براي مثال:
1.آبونماني كه پيشاپيش در يافت مي شود.
2. پيش دريافت اجاره
3.فروش واجاره مجدد براي اهداف گزارشگري وگزارش به عنوان فروش براي اهداف مالياتي
منبع: حسابداری میانه. خواجوی ، شکرالله. تهران ، ترمه، 1390.

تالار گفتگوی حسابداری


Tags: